«اما»یی بر مقدمهنویسیهای دکتر کزازی بر کتابهای کوردی
جلیل آهنگرنژاد: در سالهای آغازینی که یکی دو کتابم داشت آمادهی انتشار میشد، مشتاق بودم که صاحبنامی، چند سطر به عنوان مقدمه بر کتابم بنویسد. آن سالها درگیر تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بودم و صاحبنامانی هم در همان دانشگاه تدریس میکردند. بازار مقدمهنویسی فلان و بهمان استاد، گرم بود و متأسفانه من هم درگیر چنان فضایی شدم و از خوان دکتر کزاری مقدمهای بر یکی از کتابهایم نوشته شد! بعدها که برخی از مسائل فرهنگی برایم اولویت یافتند، همان مقدمه را بازخوانی کردم و دیدم چنین کلماتی سنخیتی با نگاه فرهنگی من ندارد.
ضمن احترام به همهی صاحبقلمان مقدمهنویس، فکر میکنم چنین رسمی همچنان ضرورتی انکارناپذیر است. اما مقدمه را صاحبنامانی که اعتبارشان را از جایی دیگر گرفتهاند، نمینویسند. بلکه کسی باید بنویسد که ضمن دانش کافی، با تمام سلولهایش به مسیری که کتاب انتخاب کرده، باور داشته باشد. مسئلهای که در این سالها همچنان کسی به آن اعتنا نمیکند...