دولت ماضی چقدر موفق بود؟
دولت ماضی چقدر موفق بود؟ اکنون که کم کم رییس جمهور جدید برای سکانداری دولت آماده میشود، می توان دریچهای بر واقعیتهای موجود گشود. قطعاً مهم است مدام به خود یادآور شویم: در شرایطی زندگی میکنیم که نیمی از مردم با پشت کردن به صندوقهای رأی، نارضایتی خود را از وضع موجود اعلام کردهاند. کالبدشکافی این پارادیمشیفت، در حوصلهی این بحث نیست. اما می توان به گذارههایی از این دست اشاره کرد:
بر اساس واقعیتهای کف جامعه، هر ساله زندگی مردم، تلختر از پیش بوده است. امروزه کم نیستند پدرانی که به دلیل تنگناها و مشکلات اقتصادی طاقتفرسا، شرمندهی زن و فرزندان خود هستند. جیبهای خالی، امید به زندگی را از اکثر خانوادهها گرفته است. این، بارزترین و ساده ترین نشانهی ناتوانی دولتهایی است که نتوانستهاند با تأمین مایحتاج اولیهی زندگی، مردم را راضی نگاه دارند. اینجا توقفگاهی تلخ برای همهی مردم است و تنها بخشی استثنایی چنین مشکلاتی را حس نکردهاند.
اما آیا می توان به چنین نتیجه ای رسید که همهی مشکلات مربوط به دولت رییسی است؟ پاسخ، واضح است: یقیناً نه!. اما چنین دولتی به دلیل همسویی مطلق سیاسی با ساختار حاکمیتی، کوچکترین مانعی برای «ان قلت» احتمالی نداشت. پس لاجرم اگر چنین تیمی، موفق به ایجاد گفتمان تازه ی امیدی بخشی نبود، دال بر ناکامی و ناتوانی ویژهی آن است.
اگر این دایره را محدودتر کنیم و به چنین دولتی در چارچوب استانی بپردازیم، با واقعیتهای تلخ تری روبرو میشویم. تا آنجایی که اگر مردم از واقعیتهای پشت میزنشینهای استانی به معنی تمام باخبر میبودند، حضور اکثرشان را حتی به عنوان یک دربانچی برنمیتافتند...
در این دوره براستی هر مدیری که به کاری گمارده شد، هرگز لیاقت دهها درجه پایینتر از آن را از جنبه تخصصی نداشت. کاری به اسستثناها ندارم. شاید یکی دو تن در سطح نازل مدیریتی توانسته باشند میزهایشان را مرتب نمایند که این هم دال بر موفقیت یک تیم نیست.
کرماشان دو استاندار شاخص! را در این دوره با ویژگی های منحصر بفرد تجربه کرد. امیری مقدم اشتباهی آمده بود. یقیناً اگر همین حالا هم بخواهیم به دنبال پاسخی منصفانه از او باشیم، حتماً خودش هم به این نکته اعتراف خواهد کرد که اشتباهی آمده بود. جدا از ناتوانیاش در کاخ سفید استانداری، برخی اظهار نظرهای ناآگاهانهاش هم وجههی کرماشان را برای مدتهای مدید مخدوش کرد.
کسی که امروز بر مسند استانداری نشسته، دست کمی از آن یکی ندارد. کسی از یاد نخواهد برد که در آن روزهای اول، نه روز! که ساعت یک نیمه شب به محلهی آقاجان رفت که با تظاهری غیر حرفه ای! بگوید نه تنها روزها مشغول حل مشکلات خواهم بود، بلکه نیمه شبان هم از چنین تلاشی دست نمیکشم!. بماند که آن تظاهر، باعث شد محلهی آقاجان کرماشان، امروز چیزی کم از خیابانها و محلات مشهور دنیا نداشته باشد!...
هر چه باشد، کرماشان امروز با مدیریت ناکارآمد نالایقان، بویژه در دولت ماضی، حال و روز خوبی ندارد. آیا روزی میرسد که چنین مدیران نالایقی به دلیل ناکارآمدی و اتلاف وقت و هزینه و سرمایه این مردم، محاکمه و مجازات شوند؟!
امروز، اگر از دولت جدید انتظاری هست، این است که به جای راضی کردن عدهای کاسب در ستادهای بالا و پایین، به فکر کف جامعه باشد. تجربیات دولتهای پیشین اصلاحات و غیر آن نشان داده است که یکی از مهمترین دلایل ناکامی آنها دل سپردن به نیروهای کاسب ستادی است. حد اقل این مسئله در کرماشان قابل راستی آزمایی است و از جمله عواملی است که به عنوان چوب لای چرخ مدیران به حساب می روند. صد البته اگر مدیری به معنای واقعی داشته باشیم و چرخ مدیریتش بتواند بگردد!...