صدای آزادی: گاهی درباره هرچه می‌خواهی بنویسی پیش خودت فکر می کنی که مگر یک واژه و یا موضوع، چقدر رمق دارد؟ چقدر جان دارد که بارها درباره اش بنویسی و باز هم تحمل نوشتن داشته باشد. ولی باز هم درباره اش می نویسی و می بینی چقدر ناگفته ها دارد که هر از گاهی سر باز می کند و اگر هزاران بار هم بگویی، دوباره داغی تازه می شود و روز از نو، روزی از نو، برای گفتن های دوباره از نو!
▫️این روزها کلیدواژه گفتن‌ها و بیان مردم از "گرانی" است. از دلار و سکه و اتومبیل و خانه گرفته تا مایحتاج عمومی، که همه  ژست گرانی دارند و این مردمانند که ارزان ارزان دارند از گرانی رنج می برند! راستی چرا مردم گران نمی شوند؟ گرانسنگ تر از هر قیمتی، سنگ محک نمی شوند؟ کمیاب و بی نظیر نمی شوند؟
▫️گرانی را علل و اسباب فراوان است؟ گروهی تحریم ها را بهانه گرانی، گروهی مدیریت دولت، گروهی بر جام نافرجام را، گروهی فساد و رانت خواری را و گروهی انتخاب نشدن این کاندیدا از آن کاندیدا، گروهی انتقام از مردمان رای داده به "مرد کلید بدست" را و خلاصه گرمست بازار و تحلیل گران گرانی. اما آنکه بی خیال این و آن، بودن آن و این، نقل هر محفل و مجلس است، گرانی است و گرانی!
▫️اما کشنده تر از گرانی، ارزانی و وفور گرانی است. تنها چیزی که این روزها فراوانی نعمت است، گرانی است. بی حیا تر از خودش، بی عار تر از گرانی را پیدا نمی کنی! می خواهی ازش دوری کنی، به نان و پنیری بسنده کنی، به تخم مرغی یا مرغ پرکنده ای، اما شده بلوتوث! نه دیوار می شناسد نه حریم خصوصی! نه حرمت می فهمد نه در و دروازه! از در می اندازیدش بیرون، از پنجره میاد داخل.
▫️از گفتن هم هراسی ندارد. خیلی ها درباره اش حرف می زنند که نه مشکل گرانی دارند و نه کاری با گرانی. آن ها خود را غمخوار مردم گران خر می دانند و الا خودشان از گران خرانند و  بالاتر از گرانی؟! آن ها می خواهند درباره گرانی، گرانسنگ حرف بزنند اما گرانی گوش به فرمان آنان هم نیست. گرانی را فقط، مردمانی، ارزان و مفت دریافت می کنند، که دیگر چیزی برای قربانی کردن به پای این دیو بد سیرت از جیب خالیشان باقی نمانده، فقط جانشان مانده، برای آن هم منتظرند تا آخرین رمق هایشان را بگیرد.
▫️آن چیزی که راه نفس کشیدن مردم را گرفته، ارزانی روز افزون گرانی است. عرصه را بر همگان تنگ کرده و راه خود را هر روز بازتر و گشادتر می کند!
▫️براستی چرا "گرانی" اینقدر عزیز  شده؟ بسته حمایتی اقشار محروم شده؟ بی آنکه درصفی به انتظارش بنشینی، خودش مهمان ناخوانده هر سفره این مردم شده؟! چرا اینقدر عزیز کرده شده که اگر درباره اش حرفی بزنی در خط دشمنی، ولی اگر تحملش کنی، درحکم دوستی خودی؟!
▫️ما بهتریم یا گرانی؟ گرانی به کام کیست؟ اگر حکمتیست یا فرستاده یی آسمانی؟ چرا بر خوان مردمان است نه بر خوان شما؟ نفهمیدیم بالاخره گرانی از ماست یا از شماست؟ نکند "از ماست که برماست" و خود نمی دانستیم؟ اگر اینگونه است، تا آنجه بر ماست "گرانی" را، ارزانی خودتان بداریم، گران گران؟!
▫️گرانی از آن واژه هاست. هرچه درباره اش می گویی، بی شرم و حیا تر می شود.آبرو که ندارد، فقط بلد است آبروی شریف مردمان را ببرد. شما که آبرو دارید و در فکر آبروی مردمانتان، چگونه است تحمل این بی آبرو؟ آیا باید همچنان زمزمه کنیم و مزمزه هر روز و شب مان، این چاشنی به خون دل کرده، "گرانی" نان قوتمان. در من قوتی برای ادامه نمانده، شما که می دانید و منظورتان خدمت است و نه دشمنی، به مردم بگویید: قرار است چه کنید با این اژدهای هزار سر "گرانی"؟!
باز هم تحمل و مدارا با گرانی، یا از پای درآوردن، ریشه های گرانی؟! مردمان به ستوه آمده، مردمان گرانسنگ دیارم، منتظرند. منتظر رزمی بی امان در آخرین خوان گرانی! به خود آیید. به مردم بگویید: که از مردمانید یا از گرانی؟