🔸روزگاری نه چندان دور، کشورمان درگیر جنگی شد که ۸ سال به طول کشید. عرصه رزم،خاکریزها و سنگرهای مرزها بود و هر کس در خویش شهامتی می دید پای در این میدان پرخطر می گذاشت. در خانه ماندن مایه شرمساری شده بود و همه از پیر و جوان تفنگ برداشته جان وتن خویش را فدا می کرند و اکنون هم درود شایسته آنهاست که در خانه نماندندو....
🔸اکنون جنگی دیگر درگرفته است، جنگی تحمیلی با موجودی که نه می بینمیش و نه می شناسیمش! جنگ در مرزهای شلمچه و تاجیک و بازی دراز نیست! جنگ با موشک و بمب و نارنجک نیست!جنگ در همین خیابانها،  پاساژها و مدرسه هاست. گلوله در این جنگ، سرفه ای آلوده از دهانی بی ماسک است! در این جنگ مرموز، دشمن ریزنقش با دست ما پدران مان، مادران مان و فرزندان مان را می کشد! می کشد و بر ما می خندد ، که حتی یک دل سیر بر پدران از دست رفته مان شیون نمی کنیم! یک دل سیر مادرمریض مان را در آغوش نمی فشاریم!
🔸شهامت مندان و دلاورمردان کجایند؟!
بی شک دلاور کسی نیست که هر روز در خیابانها قدم می زند! رزمنده کسی نیست بی ماسک سرکار می رود. فرمانده ی هوشمند نیروهایش را به خیابانها فرا نمی خواند. مدیر ستاد این جنگ، مصوبه ای را به اجرا نمی گذارد که کارمندان ادارات بی مشتری، تا نیمه روز،روی در روی هم سرفه هایشان از هم پنهان کنند!.دلسوزان و شهامت مندان در این جنگ در خانه می مانند تا فرماندهان و افسران صف اول جنگ خسته از مداوا نشوند.
🔸آقایان مدیر ! آقایان رییس! لطفا درست مصوبه تصویب کنید! عاقلانه، جسورانه، به موقع و مقتدر!
🔸مردم عزیز لطفا در خانه بمانیم. عدم حضور در خیابانها روزهای ایثارگری ماست ! نرفتن به مهمانی ایثار لازم دارد ایثارگران نبرد در این روزهای سیاه!درودتان! که در سنگر امن خانه می مانید تا فرماندهان خوب بجنگند.و‌ خدا  به مدیران ما هم تدبیر این جنگ را عنایت بفرماید .