گردشگری گنج گمشده ی کرمانشاه

آنهایی که با مباحث فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی آشنایند ، می دانند که گردشگری یکی از مهمترین امکانات ویژه ی زندگی بشری است که می تواند بستری از رشد و تعالی هر شهر و دیاری را فراهم سازد .اما آنچه امروزه سبب اهمیت گردشگری می شود بیشتر از هر چیز جنبه های اقتصادی آن است . به گونه ای که درآمد گردشگری در جهان به میلیاردها دلار می رسد. موجبات رونق و شکوفایی را فراهم می کند و به عنوان داشته ای گرانسنگ ، برای هرمنطقه ای  برگ برنده ایست.

کرمانشاه ما با داشتن پتانسیل های بسیار می تواند قطب بزرگ گردشگری در کشور محسسوب شده و دریچه ی راهگشایی برای حل مشکلات پیش روی نسلهای امروز و فردای ما باشد.ناظران و صاحب نظران معتقدند که ساده ترین راه پیشرفت و شکوفایی این دیار ، توجه به امور گردشگری است .اما برای رونق گردشگری و رسیدن به این گنج گمشده چه باید کرد ؟ آیا با چند برنامه ی ساده تبلیغی می توانیم در این مسیر موفق باشیم ؟ بی شک جواب «نه» خواهد بود .

عمده ترین مشکلی که این سالها ما را با چالشهایی جدی در این عرصه مواجه کرده است ، ضعف مفرط مدیریت است. گره این مشکل اگر گشوده شود ، می تواند راهگشای خیل تلاشگرانی باشد که به آبادنی فردای این خاک دل بسته اند. خاکی که از گذشته های دور سرشار از گنجهای تاریخی و باستانی بوده است.

 روزهای تازه ی  سال جدید از راه می رسند تا بار دیگر شاهد غلفت و کم توجهی مسئولین گردشگری استان نباشیم . روزهایی که لحظه لحظه هایش می توانند برای شهروندان سرشار از تلاش و تکاپو باشند و دریچه های تازه ِ اقتصادی بروی آنها بگشایند . ایا چنین خواهد شد؟ منتظر می مانیم و دعا می کنیم که جانی تازه در کالبد مدیریت گردشگری دمیده شود

 

 

 

 

دیشب خبر ناگواری در بین اهالی مطبوعات کرمانشاه پیچید:«آقای ملکی شجاع به دیار ابدی رهسپار شد.» خیلی ها در تکاپو بودند که این خبر به همگان برسد . همگانی که به نوعی از جنس مطبوعات این دیار بودند . اولین بار از زبان محسن عباسی فرد این خبر راشنیدم . سپس دوستان دیگر تلفنی و یا به شکل پیامک این خبر را چندین و چند بار بازگو کردند تا به این اصل مهم ایمان بیاورم که دوستان مطبوعاتی چقدر صمیمت و نوع دوستی از نگاهشان از کلامشان و از دلشان می بارد.صبح که از راه رسید با جمعی از همکارانم در صدای آزادی به باغ فردوس رفتیم تا با حضور خود ادای دینی کرده باشیم. آنجا هم دوستان مطبوعاتی با هر سلیقه و نگرشی جمع بودند تا پیشکسوتی را تشییع کنند که به گونه ای نماد یک مطبوعاتی بی ریا و زحمتکش بود. تشییع به تاخیر افتاد و پس از ساعتی اهالی مطبوعات و دوستداران زنده یاد ملکی شجاع را به سمتی کشانید که به آرامستان هنرمندان مشهور شده است . کنار مقبره ی فاضل تونی . حدود حوالی ظهر ملکی شجاع در آرامگاه ابدی اش آرمید تا به همگان بگوید: همه رفتنی اند اما خوشا به آنانکه نامی نیکو از آنان به یادگار می ماند .

 ملكي شجاع از روزنامه‌نگاران قديمي كرمانشاه كه بيش از 20 سال سابقه فعاليت در عرصه رسانه، خبر و نشريات محلي و سراسري در كسوت‌هاي مختلف داشت از مدت‌ها قبل از بيماري قلبي رنج مي‌برد كه روز گذشته به رحمت ايزدي پيوست.
وي عضو هيئت موسس و رئيس نخستين دوره خانه مطبوعات استان كرمانشاه بود و در دوره نخست نيز نامزد انتخابات شوراي اسلامي شهر كرمانشاه (با شعار تبليغ نمي‌كنم چون نمي‌خواهم شهرم آلوده شود) شد.
ملكي شجاع كار خبرنگاري را با هفته‌نامه مرصاد آغاز كرد و پس از آن در سرپرستي روزنامه‌هاي همشهري، ايران، جام جم، صبح امروز نشريات مختبف سراسري فعاليت خود را ادامه داد.
سردبيري هفته‌نامه شهروند، سردبيري هفته‌نامه آواي كرمانشاه كه براي مدتي با نام آواي غرب و به صورت روزنامه منتشر شد از سوابق وي به شمار مي‌رود.
ملكي شجاع فردي صبور، پرانرژي، خوش‌برخورد و علاقه‌مند به حضور جوانان در عرصه‌هاي مختلف بود و عبارت «نازنين سلام» هيچگاه از زبانش نمي‌افتاد.
گرچه روزگار در اين چندسال اخير بر او بسيار سخت گرفت اما هيچگاه حيا و اخلاق نيك را از خود دور نكرد، هرچند كناره‌گيري ناگهاني‌اش از فعاليت رسانه‌اي سخت بود اما كسي احوال زيادي از وي و علت كناره‌گيري‌اش نگرفت.
وي به غارنوردي و ورزش‌هاي مختلف علاقه‌مند بود و در اين راه هم زحمات فراواني كشيد، در خبرنويسي، نگارش مطالب فرهنگي و اجتماعي توانمند بود و با نام مستعار مهدي فرهنگ مقالات مختلفي به يادگار گذاشت. .